بخشی از مطلب
اصطلاح توسعه پایدار یا پایا (Sustainable development) در اوایل سالهای
دهه ۱۹۷۰ دربارهٔ محیط و توسعه بکار رفت. توسعه پایدار فرآیندی است برای
بدست آوردن پایداری در هر فعالیتی که نیاز به منابع و جایگزینی سریع و
یکپارچه آن وجود دارد. توسعه پایدار در کنار رشد اقتصادی و توسعه بشری در
یک جامعه یا یک اقتصاد توسعه یافته، سعی در تحصیل توسعه مستمر، ورای توسعه
اقتصادی دارد.[۱] توسعه پایدار عنصر سازمان دهندهای است که موجب پایداری
منابع تجدیدناپذیر میشود، منابع محدودی که برای زندگی نسل آینده بر روی
کره زمین ضروری است. توسعه پایدار فرآیندی است که آیندهای مطلوب را برای
جوامع بشری متصور میشود که در آن شرایط زندگی و استفاده از منابع، بدون
آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظامهای حیاتی، نیازهای انسان را
برطرف میسازد.[۲] توسعه پایدار راه حلهایی را برای الگوهای فانی ساختاری،
اجتماعی و اقتصادی توسعه ارائه میدهد تا بتواند از بروز مسائلی همچون
نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانههای زیستی، آلودگی، تغییرات آب و هوایی،
افزایش بیرویه جمعیت، بی عدالتی و پایین آمدن کیفیت زندگی انسانهای حال و
آینده جلوگیری کند. توسعه پایدار فرآیندی است در استفاده از منابع، هدایت
سرمایهگذاریها، جهت گیری توسعه فناوری و تغییرات نهادی، با نیازهای حال و
آینده سازگار باشد. توسعه پایدار که از دهه۱۹۹۰ بر آن تأکید شد جنبهای از
توسعه انسانی و در ارتباط با محیط زیست و نسلهای آینده است. هدف توسعه
انسانی پرورش قابلیتهای انسانی محسوب میشود. توسعه پایدار به عنوان یک
فرایند در حالی که لازمه بهبود و پیشرفت است، اساس بهبود وضعیت و رفع
کاستیهای اجتماعی و فرهنگی جوامع پیشرفته را فراهم میآورد، و باید موتور
محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی
جوامع و بویژه کشورهای در حال توسعه باشد. توسعه پایدار سعی دارد به پنج
نیاز اساسی زیر پاسخ گوید: تلفیق حفاظت و توسعه، تأمین نیازهای اولیه زیستی
انسان، دستیابی به عدالت اجتماعی، خودمختاری و تنوع فرهنگی و حفظ یگانگی
اکولوژیکی
تعریف
بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی باعث توسعه پایدار میشود..
واژه sustain به معنی پایدار میباشد و همچنین در فارسی به معنای حیات،
زنده نگهداشتن، استمرار و آنچه که میتواند در آینده تداوم داشته باشد،
است. یک ﺍیده و ﺍصطلاح بسیار گسترده، که معانی متفاوت و بسیاری دﺍرد، در
نتیجه فرﺍوﺍنی ﺍین معانی، صاحبنظران وﺍکنشهای فراوان و متفاوتی را در این
حیطه ارائه کردهاند. مفهوم توسعه پایدﺍر، یک نوع تلاش برﺍی ترکیب مفاهیمِ
در حال رشدِ حوزهﺍی ﺍز موضوعات محیطی در کنار موضوعات ﺍجتماعی-ﺍقتصادی
میباشد. توسعه پایدﺍر یک تغییر مهم در فهم رﺍبطه ﺍنسان و طبیعت و ﺍنسانها
با یکدیگر است. ﺍین مساله با دیدگاه دو قرن گذشته ﺍنسان که بر پایه جدﺍیی
موضوعات محیطی و ﺍجتماعی و ﺍقتصادی شکل گرفته بود در تضاد ﺍست. در دو قرن
گذشته، این تصور حاکم بود که محیط به طور عمده به عنوﺍن یک عامل خارجی و
تنها برﺍی ﺍستفاده و ﺍستثمار ﺍنسان در نظر گرفته میشد. در ﺍین دیدگاه،
ﺍرتباط ﺍنسان و محیط، به صورت غلبه ﺍنسان بر طبیعت بوده و بر این باور
استوار بود که دﺍنش و فن ﺁوری بشر می توﺍند بر تمام موﺍنع محیطی و طبیعی
برتری یابد. ﺍین دیدگاه مرتبط با توسعه سرمایه دﺍری و ﺍنقلاب صنعتی و علم
مدرن میباشد. همانطور که بیکن یکی ﺍز پایه گذﺍرﺍن علم مدرن، ﺁن رﺍ مطرح
میکند: جهان برﺍی بشر ساخته میشود و نه بشر برﺍی جهان. دیدگاه مدیریت
محیطی بر پایه مدیریت منابع طبیعی بود که تصدیق میکرد، بشر نیاز به منابع
طبیعی دﺍرد و ﺍین منابع میبایست به جای ﺍستفاده سریع و بدون برنامه، به
درستی مدیریت شوند تا حدﺍکثر ﺍستفاده از آنها طی سالیان طوﻻنی میسر گردد.
همچنین علم ﺍقتصاد بر موضوع ﺍرتباط ﺍنسان و رشد ﺍقتصادی تأکید دارد، که در
نتیجه ﺁگاهی و استفاده از ﺁن، موجب ﺍفزﺍیش تولیدﺍت، به عنوﺍن یک ﺍولویت،
مطرح میگردد. ﺍین نگرش، کلیدی بود برﺍی ﺍیجاد رفاه در زندگی بشر چون ﺍز
طریق رشد ﺍقتصادی، فقر و تهیدستی می توﺍنست از میان برود.[۱] مفهوم توسعه
پایدﺍر، حاصل رشد و ﺁگاهی ﺍز پیوندهای جهانی، مابین مشکلات محیطی در حال
رشد، موضوعات ﺍجتماعی، ﺍقتصادی، فقر و نابرﺍبری و نگرﺍنیها دربارهٔ یک
ﺁینده سالم برﺍی بشر است. توسعه پایدﺍر، مسائل محیطی، ﺍجتماعی و ﺍقتصادی رﺍ
به هم پیوند میدهد. توسعه پایدﺍر، در کمیسیون ﺍسترﺍتژی حفاظت جهان که
توسط ﺍتحادیه بین ﺍلمللی برﺍی حفاظت طبیعت در سال ۱۹۸۰ میلادی تشکیل شده
بود، مدون گردید. به علاوه، با ﺍین موضوع توسط کمیته جهانی توسعه و محیط
عناوین ﺁینده مشترک ما، در سال ۱۹۸۷ میلادی و حفظ زمین در سال ۱۹۹۱ میلادی،
نیز مطرح گشته ﺍست. در سال ۱۹۷۸ میلادی، کمیته جهانی توسعه و محیطیا همان
کمیسیون بروندلند تعریف جامع ﺍز توسعه پایدﺍر ﺍرﺍئه میدهند که بنا بر آن
بشریت توﺍنایی توسعه پایدﺍر را دﺍرد اگر بتواند تضمین کند نیازهای حال رﺍ
بدون به خطر ﺍفتادن توﺍنایی نسلهای ﺁینده برﺍی تأمین نیازهایشان، فرﺍهم
میآورد. ﺍز زمان کنفرﺍنس سازمان ملل با عنوﺍن توسعه و محیط که در سال ۱۹۹۲
میلادی در ریو برگزﺍر شد، عنوﺍن «توسعه»، به یکی ﺍز حساسترین و مهمترین
کلمات در مباحثات تبدیل شده ﺍست. در سال ۱۹۹۲ در «کنفرانس زمین» توسعه
پایدار چنین تعریف شد: رفع نیازهای نسل حاضر بدون مصالحه با نسلهای آینده
در راستای تأمین نیازهایشان. کمیسیون جهانی محیط زیست، توسعه پایدار را این
گونه تعریف میکند: «توسعه پایدار فرایند تغییری است در استفاده از منابع،
هدایت سرمایهگذاریها، سمت گیری توسعه تکنولوژی و تغییری نهادی است که با
نیازهای حال و آینده سازگار باشد.» کمیسیون «بروندلند» دربارهٔ توسعه
پایدار میگوید: «توسعه پایدار به عنوان یک فرایند، لازمه بهبود و پیشرفت
وضعیت و از میان بردن کاستیهای اجتماعی و فرهنگی جوامع پیشرفتهاست و باید
موتور محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
تمامی جوامع، به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد.» (عباسپور، ۱۳۸۶: ۱۰۰۸)
توسعه پایدار توسعهای است که بتواند نیازهای فعلی سازمان را بدون خدشهدار
کردن به تواناییهای نسل آینده در برآورد ساختن نیازهایشان پاسخ پاسخ
گوید. در این تعریف حق هر نسل در برخورداری از همان مقدار سرمایه طبیعی که
در اختیار دیگر نسلها قرار داشته به رسمیت شناخته شده و استفاده از سرمایه
طبیعی در حد بهره آن مجاز شمرده شدهاست. توسعه پایدار چشم اندازی مهم و
جدید در مدیریت و سیاستگذاری عمومی است که بطور گستردهای خارج از ایالات
متحده ظهور یافتهاست. این مفهوم تلاش میکند تا به نحو روشن تری نتایج
آینده رفتارهای کنونی را مورد توجه قرار دهد. توسعه پایدار زمینههای
مختلفی را مورد توجه قرار میدهد: تأثیر گازهای گلخانهای، تغییرات آب و
هوائی، تخریب لایه ازن، تخریب زمین، کاهش منابع غیر تجدید پذیر، آلودگی
هوای شهرها. (Rao، ۲۰۰۰: ۸۱) پایداری وضعیتی است که در آن مطلوبیت و
امکانات موجود در طول زمان کاهش نمییابد و به توانائی اکوسیستمها برای
تداوم کارکرد در آینده نامحدود مربوط میشود بدون آنکه به تحلیل منابع و یا
استفاده بیش از حد منابع منجر شود. «پایداری، شرایطی است که در آن
سیستمهای اجتماعی و طبیعی در کنار هم و به شکل نامحسوس کار میکنند. اما
این مفهوم هنوز هم توسط برخی سازمانهای بینالمللی مثل بانک جهانی در
زمینه چشم انداز رشد مورد استفاده قرار میگیرد». توسعهٔ پایدار یک ایده و
اصطلاح گسترده است که معانی متفاوتی دارد همین موضوع موجب برانگیزش
واکنشهای مختلف در این زمینه شده است. مفهوم توسعهٔ پایدار تلاشی برای
ترکیب مفاهیم در حال رشد حوزه ایی از موضوعات محیطی با موضوعات اجتماعی
اقتصادی میباشد. مفهوم توسعهٔ پایدار را میتوان تغییر در فهم رابطهٔ
انسان و طبیعت و انسانها با یکدیگر دانست. این مسئله در تضاد کامل با
دیدگاههای دو قرن گذشتهٔ انسان است. در دوقرن گذشته محیط یک موضوع خارجی
وجدا نسبت به انسانها تلقی شده است در این دیدگاه رابطهٔ انسان و محیط را
میتوان بر این باور دانست که انسان باید با غلبهٔ کامل بر طبیعت زندگی کند
و باور براین بوده است که انسان میباید باقوهٔ تفکر و دانش خود بر تمام
موانع محیطی فایق آید و برای خود در طبیعت حکمرانی کند. همچنین این دیدگاه
با تأثیراتی برتوسعهٔ سرمایه داری و انقلاب صنعتی علم مدرن ادامه یافت.
همینطور که بیکن یکی از پایه گذاران علم مدرن آن مطرح میکند وبراین باور
است که ((جهان برای بشر نه بشر برای جهان))(فلامکی ۳۰۰–۱۳۸۱)بشر یاید با
برنامه ریزی و مدیریت بر منابع طبیعی استفاده ازاین سرمایه را طولانی و
دراز مدت کند. علم اقتصاد از علومی است که بر موضوع ارتباط انسان و رشد
اقتصادی حاکم است و علم اقتصاد را میتوان کلیدی دانست برای وجود رفاه در
زندگی انسان و از طریق رشد اقتصادی فقر و تهید ستی میتوان ازبین برد.
حساسیت واژهٔ توسعه را میتوان بعداز کنفرانس سازمان ملل با عنوان توسعهٔ
محیط دانست که در پشت این واژه مفاهیمی پنهان است که از یک طرف میتوان
آنرا به عنوان تلاشی در جهت حل مسائل محیطی و علوم طبیعی آکولوژی و نگرانی
دربارهٔ حفاظت طبیعت و از دیگر سویی دیگر مشکلات فقر و بحران اقتصادی جهان
سوم دانست. توسعه پایدار که توسط اتحادیهٔ بینالمللی برای حفظ طبیعت در
سال ۱۹۸۰ میلادی تشکیل گردیدمطرح شد. چالش این اتحادیه که استراژی حفاظت
جهان است ازلحاظ تئوری کمک شایانی به توسعه پایدار کرد. درسال ۱۹۸۷ میلادی
کمیته جهانی توسعه محیط به نام (آینده مشترک ما) راگزارش کرد‘که حاکی
ازتعریف جامعی از توسعه پایدار است:بشریت توانایی توسعه پایداری رادارد تا
تضمین کند که نیازهای حال را بدون به خطر افتادن توانایی نسلهای آینده برای
تأمین نیازهایشان فراهم نمایند. برخی دیگر از صاحب نظران پایداری را نوعی
نگرش به آینده میدانند که در واقع نقشهٔ مسیری می بل شد که برروی مجموعه
ایی از ارزشها و اصول اخلاقی ومعنوی متمرکزاست. توسعهٔ پایدار یک حالت ثابت
از هماهنگی را ندارد‘ بلکه دارای یک فرایند تغییر در چیزی است که استخراج
از معادن جهت سرمایهگذاری و راهبردی توسعهٔ تکنولوژی و تغییر نهادی را
سازگار با نیازهای آتی همانند نیازهای امروز میسازد. توسعهٔ پایدار را با
دو عامل تعیین کننده میتوان شناخت: مفهوم نیازهای اولیه چون غذا ولباس که
با این عوامل میتوان شرایط زندگی اولیه را فراهم کرد. مفهوم سازگاری
تقاضای منابع فناوری و سازماندهی اجتماعی با توانایی محیط برای تأمین
نیازهای آینده را میپذیرد. دیدگاههای مختلف برای زندگی پایدار چالش
معماری پایدار در ارتباط با ایجاد یک راه جامع برای دستاوردهای محیطی ودر
عین حال برای بدست آوردن سطح کیفیت زندگی و ارزشهای فرهنگی اقتصادی اجتماعی
میباشد.[۲]
سازمان ملل متحد، مفهوم توسعه پایدار را در برگیرنده جنبههای زیر میداند:
درک اثرات توسعه با کاربرد ویژگیهای غیر سنتی
تلاش برای ایجاد توسعهٔ بومی در چهارچوب محدودیتهای خاص منابع طبیعی
کمک به فقرا و فرودستان؛ آنان که ناچارأ محیط زیست را تخریب میکنند.
دیدگاههای موجود درارتباط باتوسعه پایدار
پایداری تکنولوژی
پایداری اکولوژیکی[۵]
پایداری تکنولوژی
عقاید این گروه برآن استکه دست یابی به توسعه پایداردرتمام زمینه هادرغالب
سیستم ومکانیزم حاکم برعرصههای سیاسیواقتصادی واجتماعی موجودامکان پذیر
است. به عقیده این گروه هرمشکلی دارای یک پاسخ وراه حل تکنولوژی است وجایی
برای ترس ونگرانی وجود ندارد
پیروان این گروه معتقدند که ساختار موجود درجوامع امروزی ناپایدارند و
رسیدن به توسعه پایدار نیازمند یک شیوه و طرز تفکر جدید برای تغییر این
ساختارهاست. آنها معتقدند که باید در ساختار سیستمهای سیاسی اقتصادی و
اجتماعی موجود تغیراتی داده شود. پایداری اکولوژکی راه حلهایی ارائه می
دهد که در ابتدا نیازمند تجدید نظر در ارتباط با کشاورزی، مسکن، انرژی،
طراحی شهری، حمل ونقل، اقتصاد، خانواده، منابع مصرفی، جنگلداری، بیابانها
وارزشهای اصلی زندگی مان باشد. ویژگی این نظریه
معتقد به برخورد بامشکلات به صورت اساسی وریشهای است.
تغیرات ساختاری راالزاماَبه معنی جایگزینی سیستمهای موجود نمیداند.
تکنولوژی رانفی نمیکند بلکه ان را جزیی از طبعت میداند که باید با طبیعت عمل کند.[۷]
پایداری در معماری
درطول یک سده گذشته تجربهها و دستاوردها و تحولات باارزشی در معماری و
درعرصهٔ محیط زیست رخ داده است که البته مشکلات بسیاری را بوجودآورده اما
میتوان گفت درآغاز قرن ۲۱ میلادی وضعیت جهان به یک توسعهٔ ناپایدار رسیده
که از مشخصههای آن میتوان به رشد جمعیت، افزایش مصرف و توزیع نامتعادل
منابع اشاره کرد. همچنین رشد جمعیت اثرات زیانبار بسیاری بر محیط طبیعی بر
جا گذاشته که در طول زمان منجر به تغییرات آب وهوایی، ایجاد حفره در لایه
ازن، نابودی گونهها و نظامهای طبیعی گردیده است، این مسائل باعث تغییر
دیدگاه انسان نسبت به طبیعت شد. درپی این تغییر و تحولات، مفهومی به عنوان
توسعهٔ پایدار پا به عرصهٔ وجود گذاشت و تعامل محیط و معماری و تأثیر
دوسویه آنها بر یکدیگر به عنوان توسعهٔ پایدار وارد معماری شد و از همین رو
معماری پایدار مورد توجه صاحب نظران قرار گرفت.. واژهٔ پایداری دارای
معانی مختلفی است اما در معماری این لغت کاملاً مشخص نبوده و تعریف روشنی
ندارد و بیشتر مسئله حفظ طبیعت و زمین را مورد پوشش میدهد، در واقع مسائل
محیطی را میتوان حوزهای دانست که توسعهٔ پایدار بر روی آن تأکید دارد.
معماران را میتوان از عوامل تأثیر گذار در این حوزه دانست زیرا آنها
بصورتهای مختلف مسئول ۷۵٪ تغییرات آب وهوایی هستند. با این تفاسیر معمار
میتواند با نگاهی تازه نسبت به طبیعت، تغییرات مهمی را در این حوزه ایجاد
کند. البته در طول دهههای گذشته راهکارهای مفیدی توسط معماران برای حل
بحرانها ارائه شده است، اما همچنان مشکلاتی بر سر راه معماری پایدار وجود
دارد